پایگاه 15 انصار الائمه

سیاسی اجتماعی

سیاسی اجتماعی

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۱۶ شهریور ۹۳، ۰۹:۳۴ - k
    jt
نویسندگان

۱۹ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

نتیجه ی مسابقه دوستانه تیم نوجوانان پایگاه 15 انصار الائمه با تیم شهید باباخانی 4  -  10 به نفع تیم شهید باباخانی به پایان رسید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۶
سیدعلی سیدجوادی

سالی که ایران عید نیمه شعبان نداشت

مقایسه پیام امام خمینی(ره) و اعلامیه حجتیه در نیمه شعبان ۵۷ 

انجمن حجتیه یکی از رازآلودترین و سوال‌برانگیزترین موضوعات در طول ۶۰ سال اخیر بوده است. سازمانی با نام رسمی انجمن خیریه حجتیه مهدویه که با هدف دفاع از اسلام در برابر بهائیت در سال ۱۳۳۱ و به رهبری شیخ محمود حلبی آغاز به کار کرد و سرانجام در سال ۱۳۶۲ فعالیت‌های خود را پایان بخشید. انجمن حجتیه گرچه در ابتدا توانست به یکی از کانون‌های تربیت چهره‌ها دینی در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی مردم ایران در سال ۱۳۵۷ تبدیل شود، اما به واسطه مخالفت با مبارزه در برابر رژیم شاهنشاهی، موجب تفرقه در میان جامعه مذهبی ایران شده بود

به گزارش جهان به نقل از مجله مهر؛ «اعلامیه‌ای را به‌نام یکی از مقامات مقدس منتشر ساخته‌اند تا مسلمانان و دوستان علی و آل علی علیه‌السلام را از افتخار برگزاری این جشن بزرگ، این جشن مذهبی، این جشن و ملی و این جشن انسانی محروم سازند. زهی تصور باطل، زهی خیال محال.» این واکنش انجمن حجتیه به پیام تاریخی امام خمینی(ره) در سال 1357 بود. نیمه شعبان ۱۳۹۸ هجری قمری در آخرین ماه‌های حکومت پهلوی یکی از پرمناقشه‌ترین روزهای تاریخ مناسبت‌های مذهبی در ایران است. امام خمینی رحمة‌الله‌علیه که در آن زمان در شهر نجف اشرف به سر می‌برده‌اند، در پیامی درباره «جشن‌های سوم و پانزدهم شعبان» نوشته‌اند: «ما که هنوز مادرهای داغدار جوانان‌مان سیاهپوش‌اند، ما که هنوز شاهد صدمات جانکاه شاه به اسلام بزرگ و کشور اسلامی هستیم، جشنی نداریم
 
امام خمینی که رهبری مردم انقلابی را به عهده داشت و پیشرو حرکت عظیم ملت مسلمان ایران از سال ۱۳۴۲ بود در ادامه این پیام آورده است: «ملت ایران بیدار است و راه خود را یافته و با هوشمندی می‌داند که هر نغمه با هر اسم، او را از مسیر خود که قیام ضد شاهی است منحرف کند شیطانی است. اگر چه با اسم قرآن مجید و یا ولی‌الله اعظم عجل‌الله‌فرجه باشد. ما روزی را جشن می‌گیریم که بنیان ظلم و ظالم را منهدم کنیم و دست دودمان ستمکار پهلوی را از کشور قطع نماییم. و آن روز ان‌شاءالله تعالی نزدیک است و روز عید اسلامی است و عید ولی عصر عجل‌الله فرجه»
 
پیام امام خمینی ۱۲ تیرماه ۱۳۵۷، مصادف با ۲۸ رجب ۱۳۹۸ هجری قمری در نجف اشرف صادر شده و به روشنی نشانگر مخالفت امام با برگزاری جشن‌های نیمه شعبان است؛ چنانکه در اولین سطرهای این پیام آمده است: «دست شاه تا مرفق به خون ملت ایران فرو رفته و در حال حاضر ملت عزیز در عزای عزیزان خود نشسته. چگونه ممکن است کسی نظر دهد که جشن بگیرند و شادمانی کنند؟ شادمانی بر روی اجساد به خون خفته فرزندان اسلام؟»
 
در این شرایط اما نقل کرده‌اند که شیخ محمود حلبی رهبر انجمن حجتیه که اعتقادی به مبارزه علیه شاه و رژیم پهلوی نداشته، به شدت با حرکت اعتراضی در نیمه شعبان و امتناع از جشن گرفتن و آذین‌بندی خیابان‌ها و چراغانی مخالف بوده و چنین گفته است: «مشت بر درفش چه می‌تواند بکند. چه کسی با امریکا می‌تواند طرف بشود. یک خودکاری دستش گرفته، یک اعلامیه‌ای نوشته و می‌خواهد امریکا را شکست بدهد
 
پیام انجمن: زهی خیال باطل  
 
در همین زمان اعلامیه‌ای هم از سوی انجمن حجتیه منتشر می‌شود که تا حدود زیادی می‌تواند نشانگر رویکرد سیاسی و مذهبی این انجمن  رهبران آن باشد در بخشی از این متن چنین آمده است: «اعلامیه‌ای را به‌نام یکی از مقامات مقدس منتشر ساخته‌اند تا مسلمانان و دوستان علی و آل علی علیه‌السلام را از افتخار برگزاری این جشن بزرگ، این جشن مذهبی، این جشن و ملی و این جشن انسانی محروم سازند. زهی تصور باطل، زهی خیال محال
 
انجمن حجتیه که به دلیل نفوذ کلام امام خمینی و ترس از هواداران و دوست‌داران او و مردم انقلابی، از اشاره به موضع صریح و روشن حضرت امام خمینی رحمةالله‌علیه امتناع کرده، اما در ابتدای این اطلاعیه، مخالفت خود با انقلاب اسلامی مردم را نیز به رخ کشیده است؛ چنانکه در بخش دیگری از این اعلامیه آمده است: «فرقه ضاله گمراه که هدفی جز دشمنی و کینه‌توزی با وجود مقدس امام زمان حضرت حجةبن‌الحسن ندارند، ... می‌کوشند که پیش‌بینی ساختگی و غلط در آغاز قرن چهاردهم هجری را به ثبوت برسانند
 
اعلامیه انجمن حجتیه با ثبت تاریخ شاهنشاهی اش در مقابل پیام امام خمینی(ره) 

اطلاعیه انجمن حجتیه که به وضوح در واکنش به پیام امام خمینی رحمة‌الله‌علیه صادر شده، با این جمله به اتمام می‌رسد: مردم ستمدیده و رنج کشیده که آماده برای مبارزه با تعدی و ظلم هستند، از این طریق به مبارزه خود ادامه می‌دهند و علی‌رغم مخالفین امام زمان علیه‌السلام امسال جشن نیمه شعبان را مجلل‌تر از همیشه برگزار خواهند نمود
 
هرچند تناقض‌ها و اختلافات تاریخی و سندی به حدی است که در جلد هفتم کتاب «انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک»، سندی مبنی بر مخالفت شیخ محمود حلبی با برگزاری جشن‌های نیمه شعبان وجود دارد. بر اساس این سند، حلبی در سخنانی در جمع سران انجمن و رابطین شهرستان‌ها در ۲۳ تیر ۱۳۵۷، گفته است: «ما همه ساله این عید میلاد بزرگ را جشن گرفته و چراغانی نموده‌ و کنفرانس‌هایی متعدد به وسیله سخنرانان خود ترتیب می‌دادیم ولی امسال چون روحانیت جشن نمی‌گیرد، ما هم تابع آنها بوده و نه تنها جشن نخواهیم گرفت، بلکه هیچگونه کنفرانسی هم از ۲ روز قبل و ۲ روز بعد از میلاد به هیچ عنوان نداریم.» 

۱۳۵۷ یا ۲۵۳۷؟

 

انجمن حجتیه که در ابتدای تاسیس خود در سال ۱۳۳۱ به نام انجمن ضدبهائیت شناخته می‌شد و در سال ۱۳۳۶ با نام انجمن خیریه حجتیه مهدویه ثبت رسمی شد، تمام تلاش خود را به کار بسته تا در این اطلاعیه، انقلابیون مخالف برگزاری جشن‌های نیمه شعبان را مخالفان امام زمان جلوه داده و آنها را در کنار ستمگران و ظالمان نشانده است. نکته دیگری که در این پیام حائز اهمیت و برجستگی است، تاریخ آن است؛ چنانکه ۱۷ مرداد ۲۵۳۷ در زیر آن به چشم می‌خورد؛ تاریخی که مبتنی بر یک گاهشماری جعلی بوده و پس از تصویب مجلس شورای ملی و مجلس سنا، مقرر شد ابتدای ۱۳۵۵ هجری شمسی، آغاز سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی خوانده شود.

 

امام خمینی در پیام عید فطر ۱۳۵۵، به کارگیری تاریخ شاهنشاهی را حرام اعلام کرده و گفتند: «برای تضعیف اسلام و محو اسم آن، نغمه شوم تغییر مبدا تاریخ را ساز کردند؛ این تغییر، هتک اسلام و مقدمه محو اسلام است. خدای نخواسته استعمال آن بر عموم حرام و پشتیبانی از ستمکار و ظالم، مخالف با اسلام عدالتخواه است

 

رهبر انقلاب اسلامی مردم ایران پس از انقلاب نیز بیانات صریحی در واکنش به رفتار سیاسی و مذهبی انجمن حجتیه داشته‌اند که یکی از مهمترین آنها اشاره به تلاش برای شکستن اعتصاب چراغانی نیمه شعبان به نفع شاه است. امام خمینی در سوم اسفند ۱۳۶۷ گفته‌اند: «دیروز مقدس‌نماهای بی‌شعور می‌گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است. امروز می‌گویند مسئولین نظام کمونیست شده‌اند. تا دیروز مشروب‌فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان را برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه مفید و راهگشا می‌دانستند و امروز از اینکه در گوشه‌ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسئولین نیست رخ می‌دهد، فریاد وااسلاما سر می‌دهند. دیروز حجتیه‌ای‌ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی‌تر از انقلابیون شده‌اند

 

انجمن چگونه به خط پایان رسید؟

 

انجمن حجتیه سرانجام در واکنش به یکی از بیانات حضرت امام خمینی، در پنجم مرداد ۱۳۶۲ بیانیه‌ای صادر کرده و فعالیت خود را پایان دادند. فعالیت و عقایدی که بارها به شدت از سوی امام خمینی(ره) تقبیح شده بود.

امام خمینی رحمةالله‌علیه در ۲۱ تیر ۱۳۶۲ گفته بودند: یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید که معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید، حضرت صاحب مگر برای چی می‌آید؟ حضرت صاحب می‌آید معصیت را بردارد، ما معصیت کنیم که او بیاید؟ این اعوجاجات را بردارید، این دسته‌بندی‌ها را برای خاطر خدا (اگر مسلمید) و برای خاطر کشورتان (اگر ملی هستید)، این دسته‌بندی‌ها را بردارید و در این موجی که الان این ملت را به پیش می‌برد، در این موج خودتان را وارد کنید و برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پای‌تان خواهد شکست

با این حال، انجمن حجتیه هنوز یک معماست که به طور کامل رازگشایی و رمزگشایی نشده است، رابطه این گروه با ساواک،‌ رابطه با مراجع معظم تقلید و برخی مسائل دیگر از مواردی است که هنوز مورد کنکاش جدی قرار نگرفته است. با این حال در انحراف انجمن حجتیه  از اهداف انقلاب اسلامی ایران بارها و در مقاطع مختلف تاریخی به اثبات رسیده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۹:۱۰
سیدعلی سیدجوادی

 

آیت‌ا... مصباح

برخی گمان می کنند انقلابی بودن به معنای بالارفتن از دیوار، و دیپلمات بودن به معنای عاقل بودن است

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی آثار آیت‌ا... مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در بیست‌وهفتمین نشست انجمن فارغ‌التحصیلان این مؤسسه با اشاره به تأکیدات مقام معظم رهبری بر اهمیت مسأله فرهنگ اظهار داشت: فرهنگ در معنای رایج آن شامل مقولاتی مانند آداب و رسوم، موسیقی، هنرها، زبان، آشپزی، و صنایع دستی یک ملت می‌شود که همگی جنبه ملی‌گرایانه و ناسیونالیستی دارد؛ ولی به نظر نمی‌رسد هشدار رهبری مبنی بر غیرقابل جبران‌بودن رخنه در فرهنگ ناظر به رخنه در یکی از امور مذکور باشد، بلکه آن‌چه مهم است فرهنگ اسلامی است که در معرض هجوم بیگانگان و شیاطین قرار گرفته است.

آیت‌‌ا... محمدتقی مصباح یزدی با اشاره به این که انقلاب ما اسلامی است، افزود: مراد از فرهنگ اسلامی نیز نهادینه شدن باورها و ارزش‌های اسلامی در جامعه است به‌گونه‌ای که به شکل فرهنگ عمومی درآید، و اگر رهبری انقلاب احساس خطر کرده‌اند، خطر مربوط به فرهنگ اسلامی است.

ایشان با طرح این سؤال که در جامعه‌ای که بیش از90 درصد آن مسلمان هستند و باورهای اسلامی را پذیرفته‌اند، چرا باید در آن نسبت به اسلام احساس خطر شود، ادامه داد: از یک طرف، توقع این که همه مردم به‌طور یکسان، در باورهای اسلامی کامل باشند و به ارزش‌های اسلامی پایبند باشند، توقعی بیجا و شبیه محال است؛ زیرا حتی در زمان امیرالمؤمنین(ع) که نماد عدالت در بین بشریت است، چنین امری محقق نشد و تخلفات و عصیان‌های زیادی صورت می‌گرفت.

عضو خبرگان رهبری ادامه داد: از سوی دیگر، صرف انجام فرائضی چون نماز و روزه و عزاداری و نظایر آن‌ها هم برای تحقق فرهنگ اسلامی کافی نیست، خاطرنشان کرد: مگر در زمان شاه چنین اموری انجام نمی‌شد، پس چرا امام(ره) برای اسلام اعلام خطر کرد و نهضت را شروع کرد؟ پس معلوم می‌شود این مقدار نیز کافی نیست.

ایشان با اشاره به این که همه کسانی که به همراه امام(ره) برای مبارزه با رژیم طاغوت قیام کردند، از عمق دل به باورهای اسلامی و لزوم اجرای احکام اسلام در جامعه اعتقاد نداشتند، خاطرنشان کرد: برخی مانند منافقین(مجاهدین خلق) معتقدند احکام اسلامی تاریخ‌مند است و برای زمانی که نازل شده بود بسیار خوب بوده است، اما مانند دارویی است که اگر تاریخ مصرف آن گذشت به فرد ضرر می‌رساند.

آیت‌‌ا... مصباح با اشاره به دو گروه دیگر، خاطرنشان کرد: عده‌ای دیگر معتقدند احکام اسلامی را نمی‌توان در این عصر اجرا کرد و باید تحت عناوین ثانویه و مانند آن عوض یا تعطیل شود، و عده‌ای نیز معتقدند گرچه احکام اسلام ثابت است و باید هم اجرا شود، اما دولت وظیفه‌ای در قبال دین مردم ندارد چراکه وظیفه دولت تأمین امنیت، بهداشت، غذا و نظایر این‌هاست، و متولی مسائل دینی روحانیت است.

ایشان با اشاره به این‌که بسیاری از دولتمردان، کمابیش چنین تفکری دارند و حتی بدان تصریح نیز کرده‌اند، خاطرنشان کرد: این برخلاف خط فکری امام و رهبری و پیروان ایشان است که معتقدند باید ارزش‌های اسلامی را به هر قیمتی حفظ کرد و در مقابل زیاده‌خواهی‌های دنیا ایستاد، و مشکلات را با توجه به ظرفیت‌های درونی کشور حل کرد و راهکار آن نیز اقتصاد مقاومتی و نظایر آن است،‌ وگرنه در مذاکره چیزی عاید ما نمی‌شود و نتیجه مذاکرات چیزی جزء باخت نخواهد بود.

عضو خبرگان رهبری ادامه داد: در طرف مقابل، عده‌ای معتقدند این شیوه برخورد صحیح نیست و مانند بالارفتن از دیوار است لذا باید از راه صحیح خودش که همان دیپلماسی است وارد شد، چراکه بالاخره آن‌ها هم به دنبال منافع اقتصادی خود هستند، و منافع دنیای پیشرفته آن‌ها متوقف بر پیشرفت مرحله‌ای دیگر کشورهاست تا با افزایش توان خرید ما دستاوردهای خود را به ما بفروشند، و لذا اگر با منطق با آن‌ها سخن گفته شود، قضیه فیصله پیدا می‌کند و خصومت‌ها تمام می‌شود.

ایشان با اشاره به این‌که بر اساس این نگاه، پیشرفت صرفا به معنای رفاه مادی و چرخیدن چرخ زندگی مردم است، اظهار داشت به نظر این افراد راه رسیدن به پیشرفت، مذاکره کردن با آن‌ها و باادب‌خواندن آن‌هاست تا در سایه کسب منفعت برای دو طرف توافق برد-برد حاصل شود.

عضو مجلس خبرگان با بیان این‌که ریشه این اختلاف به مبانی فکری و ارزشی برمی‌گردد، افزود: هرکس باید خود را بسنجد و ببیند از صبح تا شب دغدغه مادیات را دارد یا رضایت الهی را؛ و هرچند هستند کسانی که تمام دغدغه‌شان رضایت الهی است، اما می‌توان گفت اکثریت جامعه ما بیش‌ترین نیروی خود را در جهت مادیات صرف می‌کنند.

این استاد اخلاق حوزه علمیه با اشاره به آیاتی از قرآن کریم اظهار داشت: در نگاه اسلامی، زندگی در این دنیا در مقایسه با زندگی آخرت اصلا زندگی محسوب نمی‌شود چراکه اصل، آخرت است و لذا سعادت واقعی برای کسانی است که در راه رسیدن به آن گام برداشته‌اند.

ایشان با اشاره به این‌که بسیاری از کسانی که باید مروج فرهنگ اسلامی در جامعه باشند برعکس عمل می‌کنند، خاطرنشان کرد: حتی گاه برخی از عمامه‌به‌سرها وقتی به مقامی می‌رسند و مثلا در رأس دولت قرار می‌گیرند گویا تغییر ماهیت داده و مواضع آن‌ها تغییر می‌کند و به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که گویا نه انقلابی شده و نه اسلامی مطرح است و نه احکام اسلامی باید اجرا شود.

عضو خبرگان رهبری افزود: عده‌ای ابا ندارند که برخی از نظرات امام و امور اول انقلاب مانند تسخیر لانه جاسوسی را اشتباه تلقی کنند، چراکه به نظر آن‌ها بالارفتن از دیوار وحشی‌گری است و باید از درب وارد شد که همان مذاکره است؛ و برای مذاکره هم باید افراد باسواد که از انگلیس دکترا گرفته‌اند بروند و کنار آن‌ها نشسته و لبخند بزنند و گفت وگو کنند و قضیه را فیصله بدهند، چون شعار مرگ دادن اصلا خوب نیست و نشان از بی‌سوادی دارد!

ایشان افزود: تفکرات و سخنان این عده به این معنا است که امام(ره) اشتباه کرد و اصل انقلاب و جنگ 8 ساله هم اشتباه بوده و باید هرچه زودتر از این مسیر اشتباه توبه کرده و بازگردیم، چراکه همه آن‌ها فقط ضرر مادی به‌دنبال داشته است و جلوی پیشرفت را گرفته است، برخلاف کشوری مانند عربستان که با کنار آمدن با قدرت‌ها به پیشرفت‌های مادی زیادی رسیده است.

عضو خبرگان رهبری افزود: به نظر این افراد، کسی که می‌گوید «من انقلابی هستم»، لج‌بازی می‌کند و باید بگوید «من دیپلمات هستم»! چراکه انقلابی بودن به معنای بالارفتن از دیوار، و دیپلمات بودن به معنای عاقل بودن و ورود از درب است که مؤدبانه هم هست!

این استاد اخلاق حوزه ادامه داد: همه این اختلافات ناشی از اختلاف در این عنصر اساسی فرهنگ است که آیا ما برای شکم آفریده‌ شده‌ایم یا برای تقرب به خدا؟ و آیا این فرهنگ را می‌پذیریم که خلق شده‌ایم تا در دنیا خوش بگذرانیم، یا آفریده شده‌ایم تا خود را برای آخرت آماده کنیم. اگر این مسأله حل شد بسیاری از اختلافات برطرف خواهد شد.

 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۵۳
سیدعلی سیدجوادی

جریانی که از آن سخن می‌گوییم با بهره‌گیری از افراط‌گرایی‌های مذهبی می‌کوشد تا: اولاً، چهره‌ای متفاوت و زشت از تشیع در منظر مسلمانان و جهانیان ارائه نماید و سدی در مقابل نفوذ تفکر انقلاب اسلامی ایران به وجود آورد. ثانیاً، از درون به مقابله و ایستادگی در برابر تشیع اصیل و انقلابی پرداخته و با مبارزه درون مذهبی، ضمن متزلزل ساختن جاذبه‌های تشیع آنها را به دافعه تبدیل نماید.


افراط و تفریط همواره قرین هر اندیشه و تفکری بوده است و هیچ دین و مذهبی نمی‌تواند ادعا نماید که پیروانش از افراط و تفریط به دور بوده و دچار آن نشده‌اند. البته شناخت حدود افراط و تفریط تنها برای کسانی حاصل می‌شود که با مراجعه به منابع اصیل دینی آگاهی‌ کاملی از آموزه‌ها و دستورات دینی به دست آورده‌اند، ورنه عنوانِ «تفریط در دین» همواره از عناوینی بوده که افراط‌گرایان با استفاده آن عدم همراهی دیگران با اندیشه‌های خویش را توجیه نموده‌اند، همچنان که تفریط گران نیز معمولاً با چماق افراط‌‌گرایی اعتدال‌گرایان را مورد نوازش قرار می‌دهند.

چیزی که بدیهی است مذهب تشیع نیز در آموزه‌های خویش با افراط‌ها و تفریط‌های فراوانی روبرو بوده است که عالمان آگاه و روشن‌فکر با مراجعه به منابع اصیل دینی باید به تبیین مرزها و حدود آنها بپردازند. اما هدف از این نوشتار بررسی آموزه‌های دینی، و بیان افراط‌ها و تفریط‌‌های صورت گرفته پیرامون آنها نیست، بلکه معرفی جریانی نوپدید است که با بهره‌گیری از افراط‌ گرایی‌های سابق، و تفسیر و توجیه آنها و همچنین افزودن مطالبی جدید اهداف خاصی را در جهان اسلام دنبال می‌کنند.

به دیگر سخن در طول تاریخ تشیع همواره افراد گوناگونی در بعضی از اندیشه‌های مذهبی دچار افراط شده‌اند امّا هیچ‌گاه این افراط‌گرایی در خدمت جریانی خاص نبوده و به هدف تبلیغ و ترویج جریان‌ها و گروه‌ها مورداستفاده قرار نمی‌گرفته است، این در حالی است که جریانی که از آن سخن می‌گوییم با بهره‌گیری از افراط‌گرایی‌های مذهبی می‌کوشد تا: اولاً، چهره‌ای متفاوت و زشت از تشیع در منظر مسلمانان و جهانیان ارائه نماید و سدی در مقابل نفوذ تفکر انقلاب اسلامی ایران به وجود آورد. ثانیاً، از درون به مقابله و ایستادگی در برابر تشیع اصیل و انقلابی پرداخته و با مبارزه درون مذهبی، ضمن متزلزل ساختن جاذبه‌های تشیع آنها را به دافعه تبدیل نماید. در ادامه این نوشتار نگاهی خواهیم داشت به بعضی از گزاره‌هایی که این جریان از آنها به عنوان سرمایه‌ی اصلی در راه تبلیغ و ترویج خویش بهره می‌برد.

بازدید آقای سیدصادق شیرازی، مرجع خودخوانده جریان افراطی شیعی در محل قمه زنی در ایام محرم

۱. سوق دادن تمام مباحث اعتقادی و دینی در مواجهه با اهل‌سنت: این جریان با سوءاستفاده از تعصبات مذهبی مردم، تمامی مطالب دینی را به سمت مخاصمه و مواجهه با اهل سنت سوق می‌دهند و تنها از دریچه‌ی تنگ اختلافات شیعه و سنی به تمام مسائل دینی نگاه می‌کنند؛ با این رویکرد است که مبلغین این جریان تنها به بیان مسائلی می‌پردازند که شیعه و سنی در آن اختلاف داشته و آنها می‌توانند با دامن زدن به این مباحث به تشدید دشمنی‌های دینی و مذهبی بپردازند. از این جهت بسیاری از آموزه‌های مهم دینی، همچون توحید و نبوت، توسط این جریان مورد غفلت واقع شده و پیروان این جریان، به این اصول عقاید اسلامی نیز تنها از نگاه اختلاف مذهبی شیعه و سنی نگریسته و لذا پاسخی مناسب و منطقی در برابر شبهات دیگران ارائه نمی‌کنند. افزون بر این، اگرچه این جریان بر بحث ولایت ائمه اطهار-علیهم السلام- تأکید ویژه‌ای دارند، اما معمولاً به طرح مباحث حاشیه‌ای پیرامون ولایت پرداخته و در مواجهه با اهل‌سنت مطالبی را مطرح می‌کنند که اعتقاد به آنها نقشی در اثبات موضوع ولایت ندارد، بلکه می‌تواند عامه‌ی مسلمانان را از خط ولایت دور ساخته و درگیر مجادله‌ها و مخاصمه‌های بی‌حاصل مذهبی نماید.

۲. اصل کردن فروع و فرع ساختن اصول: همان‌گونه که بیان شد هنر این جریان پرداختن به حواشی و مهمل ساختن مطالب اصلی است. آن‌گونه که این جریان در مباحث دینی، مطالب مهم و اصلی را به حاشیه می‌راند و مطالبی را برجسته نموده و اصل نشان می‌دهد که می‌توانند به وسیله‌ی آنها پیروانشان را به مخاصمه با مخالفانشان فرا خوانند. نمونه آن‌که پیرامون وقایع حادثه عاشورا بعضی از مسائل فرعی تاریخی را برجسته ساخته و به منزله‌ی اصول خدشه‌ناپذیر مذهبی از آنها یاد می‌کنند، آن‌گونه که اگر درباره این موارد بعضی از دانشمندان فرهیخته شیعه اظهارنظرهای تاریخی و علمی داشته باشند، به لعن و دشنام‌گویی نسبت به آنها پرداخته و این سخنان را دلیل انحراف از نهضت امام حسین علیه‌السلام می‌دانند. راست این‌که فروع جزئی تاریخی همچون عروسی حضرت قاسم علیه‌السلام و یا وجود فرزندی به نام حضرت رقیه برای امام حسین علیه‌اسلام از مطالبی نیستند که علمای فرهیخته تشیع همچون شهید مطهری به خاطر اظهارنظر علمی پیرامون آنها مورد لعن و دشنام واقع شوند و گفته‌های آنها مخالفت با امام حسین علیه‌السلام تفسیر شود. البته این رویه منحصر به وقایع حادثه عاشورا نیست و از سوی این جریان در تمام مقولات دینی و مذهبی دنبال می‌شود.

۳. دامن زدن به تعصبات کور مذهبی و ترویج انحصارگرایی در اندیشه دینی: اگرچه این جریان رسالت خویش را در مقابله و دشمنی با جریان وهابیت می‌بیند و حتی با این عنوان دشمنی و مخاصمه‌ی خویش با اهل سنت را توجیه می‌کند، اما در رفتار و عمل، همسو و هم‌جهت با وهابیت حرکت نموده و از این جهت، انطباق کلی میان آنها وجود دارد. توضیح بیشتر این‌که جریان وهابیت افزون بر انحراف فکری و برداشت‌های ناصواب از شریعت اسلام و آموزه‌های دینی، در انحراف شدید رفتاری به سر برده و با مطلق‌گرایی و انحصارگرایی شدید دینی کوچک‌ترین مخالفت با اندیشه‌های خویش را عامل خروج از مسیر شریعت و کفر دیگران می‌داند. از همین رو وهابیت نه تنها به تکفیر شیعه و دشمنی با آن می‌پردازند، بلکه دیگر مسلمانان را نیز منحرف دانسته و ابایی در تکفیر آنها نیز ندارند. جریان افراط‌گرای شیعه نیز همچون وهابیت کم ترین زاویه با اندیشه‌های خویش را برنتافته و با معرفی افکار و حتی عادات التقاطی خویش به عنوان یک معیار برای پذیرش شریعت، تکفیر و تفسیق مسلمانان و حتی دیگر شیعیان را در دستور کار قرار داده است.

۴. فرقه سازی در درون تشیع و مصادره‌ی عنوان تشیع: بعد از به وجود آمدن فرقه‌هایی همچون بهاییت از درون تشیع، که خود را دین و مذهبی نو معرفی نموده و عملاً از مذهب تشیع جدا شدند، توطئه‌ای جدید در دستور کار دشمنان اسلام قرار گرفت و آن این‌که افرادی در لباس عالمان دینی به ترویج افراط‌گرایی مذهبی در شیعه پرداخته و با مصادره‌ی نام تشیع برای تفکر خویش، دیگر شیعیان را فرقه‌هایی منحرف و جداشده از تشیع معرفی کنند. چنان‌که در چند سال اخیر شاهد آن بوده‌ایم که مزدورانی در خارج با استفاده از ابزارهای فراوان رسانه‌ای، ضمن ترویج افراط‌گرایی در تشیع، شیعیان مخالف خویش را باعناوینی همچون بتریه، دجالیه، بکریه، عمریه و... مورد خطاب قرار داده و از دایره تشیع خارج می‌دانند.

۵. ترویج روحیه اخباری گری: اخباریون گروهی از شیعیان بودند که در به دست آوردن احکام فقهی تنها به روایات و احادیث اکتفا می‌نمودند و منکر اجتهاد و کاربرد قواعد اصول فقه در استنباط شرعی بودند. از نگاه اخباری‌ها ظواهر قرآن، حجت نبوده و کسی جز ائمه طاهرین- علیهم‌السلام- قادر به فهم و تفسیر قرآن نیست. افزون بر این، آنها معتقدند عقل حق دخالت در احکام شرع را ندارد و اساساً شرع آمده است تا باب عقل را مسدود کند. اصطلاح اخباریون معمولاً در مقابل اصولیون به کار می‌رود که آنها معتقدند که در استنباط احکام شرعى اسلام به استناد ادله تفصیلى از قرآن، سنت، عقل و اجماع می‌توان عمل کرد. همچنین اصولیون از علم اصول فقه و قواعد عقلی آن در استنباط احکام از روایات و به دست آوردن احکام شرعی بهره می‌برند. با این توضیح مشخص شد که از اصطلاح اخباری‌گری بیشتر در قلمرو فقه و احکام عملی یاد می‌شده است و اگر کسانی از مرگ رسمی اخباری‌گری در میان شیعه در قرون پیشین گزارش می‌دهند، مقصود اخباری‌گری در حیطه‌ی فقه است. با این همه، روحیه‌ی اخباری‌گری همچنان زنده است و کسانی هستند که در وادی فقه خود را مجتهد می‌نامند ولی عملاً در سایر موضوعات اخباری‌گری را طریقه‌ی خویش قرار داده‌اند. به دیگر سخن این عده جمود، تحجر و بسته ذهنی را در مسائل عقیدتی و کلامی حکم‌فرما نموده و دخالت عقل را در عرصه‌ی دین ممنوع ساخته‌اند. همچنین این عده همانند اخباریون بدون بررسی سندی روایات، به روایات استناد نموده و ملاک صحت روایات نزد ایشان، تطابق روایات با اندیشه‌های آنها است. متأسفانه جریان افراط‌گرای شیعه به نحوی گسترده در حال ترویج روحیه‌ی اخباری‌گری در جامعه شیعه هستند، آن‌گونه که پرداختن به مسائل عقلی همچون فلسفه را کفر و الحاد دانسته و در این مسیر حتی ابایی از تکفیر مراجع و علمای بزرگ شیعه ندارند؛ چنانچه عارف و مرجع وارسته‌ای همچون آیت الله العظمی بهجت به خاطر آن‌که بهره‌ای از علوم عرفان نظری داشت، توسط این جریان منحرف خوانده شده و- نعوذ بالله- با عنوان ملحد و کافر از او یاد می‌شود. فراموش نکنیم که رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(ره) پیش از این هشدارهای کافی و لازم را در پیام منشور روحانیت برای خواص انقلاب بیان نموده بودند و با بیان این هشدار که «طلاب عزیز لحظه‏ اى از فکر این مارهاى خوش‌ خط‌ و خال کوتاهى نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایى ‏اند و دشمن رسول اللَّه.» این خاطره را بازگو نمودند که: «در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزه ‏اى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه مى‏ گفتم. تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه مى‏ یافت، وضع روحانیت و حوزه ‏ها، وضع کلیساهاى قرون وسطى مى ‏شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزه‏ ها را حفظ نمود.»


این فرقه انحرافی، صاحب چندین شبکه ماهواره ای با نام گرانقدر خاندان رسول الله(ص) است که از طریق آن به اختلاف افکنی میان مذاهب اسلامی و توهین به چهره های مشهور این مذاهب می پردازند. برخی از این شبکه از لندن اداره می شوند


۶. ارائه چهره‌ای غیبی و دست نیافتی از شریعت اسلام: این جریان در راستای اهداف دشمنان اسلام، چهره‌ای سکولار از دین اسلام ارائه نموده و آموزه های دینی اسلام را به گونه‌ای تفسیر و بیان می‌نمایند که دین اسلام در نگاه مخاطبین آن به عنوان «دین آخرت» شناخته شود. در همین راستا این جریان با بیانِ فسلفه دین مخالف بوده و با بیان تفاسیری غیبی از آموزه‌های اجتماعی دین اسلام آنها را بی‌ارزش می‌سازند. مثلاً در نگاه ایشان قیام امام حسین علیه‌السلام تنها وظیفه‌ای خاص برای آن حضرت بوده که از ناحیه خداوند به ایشان الهام شده بود، وظیفه‌ی شیعیان نیز در قبال این قیام تنها عزاداری و سوگواری است که آن نیز دستوری غیبی و الهی است، با این نگاه نباید درباره‌ی فلسفه قیام امام حسین علیه‌السلام و یا اهداف عزاداری سخنی گفته شود. همچنین این جریان با ارائه تفسیری غیبی و ورا مادی از قیام حضرت صاحب‌الزمان هرگونه حرکت به سمت جامعه عدل مهدوی را حرکتی باطل معرفی می‌کند و انتظار فرج آن حضرت را در اعمالی فردی همچون دعا و نیایش خلاصه می‌نماید.

۷. سیاست زدگی در عین ترویج شعار«جدایی دین از سیاست»: جریان افراط گرای تشیع اگرچه همواره حامی شعار «جدایی دین از سیاست» هستند اما این شعار را تا هنگامی دنبال می‌کنند که عمل به این شعار برای طاغوت‌های زمان و دشمنان اسلام فایده‌ای داشته باشد، اما در مقابل حکومت اسلامی ملت ایران آنها نیز همسو با جریان استکبار مواضعی سیاسی اتخاذ کرده و با برجسته کردن بعضی از مشکلات اقتصادی و فرهنگی به مبارزه عملی با آن نظام جمهوری اسلامی می‌پردازند. به دیگر سخن، این شعار آنها خود یک شعار سیاسی است و برای توجیه سلطه‌ی طاغوت‌ها بر مسلمانان به وجود آمده است، زیرا این جریان در مواردی که طبق اصول مذهبی و دینی باید موضع‌گیری در مقابل طاغوت‌های زمان داشته باشند با عنوان «جدایی دین از سیاست» از آن سر باز می‌زنند، ولی در مقابل جریان انقلابی مردم مسلمان ایران با عنوان عمل به وظیفه‌ی دینی شدیدترین موضع‌گیری‌ها را دارند.



دراین‌باره نیز امام خمینی- قدس سره- در پیام منشور روحانیت بهترین بیان را داشته‌اند: «در شروع مبارزات اسلامى اگر می خواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب می شنیدى که شاه شیعه است! ... خون‌دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است. وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضیلت شد. به زعم بعض افراد، روحانیت زمانى قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپاى وجودش ببارد و الّا عالم سیّاس و روحانى کاردان و زیرک، کاسه ‏اى زیر نیم کاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزه‏ ها بود که هر کس کج راه می رفت متدین تر بود... ترویج تفکر «شاه سایه خداست» و یا با گوشت و پوست نمی توان در مقابل توپ و تانک ایستاد و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسى می دهد و از همه شکننده ‏تر، شعار گمراه‏ کننده حکومت قبل از ظهور امام زمان- علیه السلام- باطل است و هزاران «إن قُلت» دیگر، مشکلات بزرگ و جان فرسایى بودند که نمی ‏شد با نصیحت و مبارزه منفى و تبلیغات جلوى آنها را گرفت؛ تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیله ‏اش را آماده نمود. علما و روحانیت متعهد سینه را براى مقابله با هر تیر زهرآگینى که به طرف اسلام شلیک می شد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند... در آن زمان روزى نبود که حادثه ‏اى نباشد، ایادى پنهان و آشکار امریکا و شاه به شایعات و تهمت‌ها متوسل شدند حتى نسبت تارک الصلاة و کمونیست و عامل انگلیس به افرادى که هدایت مبارزه را به عهده داشتند می دادند. واقعاً روحانیت اصیل در تنهایى و اسارت خون می گریست که چگونه امریکا و نوکرش پهلوى می خواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عده‏ اى روحانى مقدس نماى ناآگاه یا بازى خورده و عده ‏اى وابسته که چهره ‏شان بعد از پیروزى روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می ‏نمودند. آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانى نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیر المؤمنین- علیه السلام- که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه‏ ها را بیش از این تلخ نکنم. ولى طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس‌مآبی و دین فروشى عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاست‌بازان امروز شده ‏اند. آنها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمی دادند، پشتیبان کسانى شدند که تا براندازى نظام و کودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبریز با هماهنگى چپی‌ها و سلطنت‌طلبان و تجزیه‌طلبان کردستان تنها یک نمونه است که می توانیم ابراز کنیم که در آن حادثه ناکام شدند ولى دست برنداشتند و از کودتاى نوژه سر در آوردند، باز خدا رسوایشان‏ ساخت. دسته ‏اى دیگر از روحانی نماهایى که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا می دانستند و سر به آستانه دربار می ساییدند، یک‌مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفى که براى اسلام آن همه زجر و آوارگى و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس ‏نماهاى بی‌شعور می ‏گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز می گویند مسؤولین نظام کمونیست شده ‏اند! تا دیروز مشروب‌فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان براى ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- را مفید و راهگشا می دانستند، امروز از اینکه در گوشه ‏اى خلاف شرعى که هرگز خواست مسئولین نیست رخ ی ‏دهد، فریاد «وا اسلاما» سر مى‏ دهند! دیروز «حجتیه ‏اى» ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شده‏ اند! «ولایتى»هاى دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروى اسلام و مسلمین را ریخته‏ اند، و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‏ اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانى و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می ‏خورند! راستى اتهام امریکایى و روسى و التقاطى، اتهام حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالها، اتهام کشتن زنان آبستن و حِلیّت قمار و موسیقى از چه کسانى صادر می شود؟ از آدمهاى لا مذهب یا از مقدس‏ نماهاى متحجر و بی شعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعنها و کنایه ‏ها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهى؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است. همه اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه ‏هاست، و برخورد واقعى هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است.»( صحیفه امام، ج‏۲۱، ص: ۲۸۲)


این سخنان و درد دل‌های امام راحل هنگامی برای ما روشن می‌شود که در فتنه سال ۱۳۸۸ این جریان‌های افراط‌گرا، بی‌حرمتی‌هایی را که به اسلام و مقدسات آن صورت گرفت و از جمله شکسته شدن حرمت روز عاشورا را ندیدند، اما در مقابل، با عنوان دلسوزی برای منافقین و گروه‌های معاندی همچون بهائیت، ملی‌گراها و... برخورد جمهوری اسلامی را با آنها محکوم نمودند.


برگزاری مراسمی برای توهین به یکی از چهره های مشهور سایر مذاهب اسلامی، که واکنش مسلمانان سایر کشورهای دنیا را برانگیخت و موجب شد تا رهبر معظم انقلاب فتوای حرام بودن توهین به چهره های تاریخ اسلام را اعلام کنند

۸. تخریب جریان فقاهت در شیعه و مرجعیت یافتن کسانی که صلاحیت مرجعیت ندارند: این جریان از یک‌سو با بیان تهمت‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی و مذهبی به تخریب جریان اصیل فقاهت و مرجعیت در تشیع می‌پردازند و از دیگر سوی، با ابزارهای رسانه‌ای فراوان کسانی را به عنوان مرجع معرفی می‌نماید که بهره‌ی کافی از فقاهت و اجتهاد نداشته و در راستای منافع دشمنان اسلام قدم برمی‌دارند. در بیانی دقیق‌تر باید گفت این جریان درصدد است که محوریت سنجش اعلمیت و فقاهت مراجع را از مجامع علمی حوزه خارج نموده و با واگذاری آن به دست مردم، با ابزارهای رسانه‌ای همچون ماهواره‌ها شخصیت‌های مورد نظر خویش را به عنوان مرجعیت شیعه غالب نماید. در همین راستا شاهد آنیم که مرجعیت در میان این جریان‌ها حالت موروثی به خود گرفته و در یک خاندان خاص تبلیغ می‌شود، آن گونه مراجع این جریان پیش از وفات، مقدمات به مرجعیت رسیدن یکی از اعضای خانواده خویش را فراهم می‌نماید، اگرچه فرد مورد نظر از دید فضلای حوزه‌های علمیه، شروط علمی و اجتماعی لازم را برای عنوان مرجعیت را نداشته باشد.


آنچه گذشت بیان مختصری از برخی ابزارها و سرمایه‌های جریان افراط‌گرای شیعه بود که این جریان با استفاده از آنها به تبلیغ خویش و مبارزه با جریان اصیل شیعه می‌پردازند، هرچه هست مبارزه فرهنگی با این جریان نیاز به شناخت بهتر و بیشتر این ابزارها و راه‌کارهای مقابله با آنها دارد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۰۳
سیدعلی سیدجوادی
http://sarbazanvelayat.alvandblog.com/blog_images/1380484143.jpg

فردا(  14 / خرداد ) بعد از نماز صبح از مسجد امام حسن عسکری (علیه السلام)حرکت به سمت حرم مطهر امام خمینی (ره) با هماهنگی برادر حسین آقائی

فردا می رویم تا یکبار دیگر با نائب برحق حضرت مهدی (عج ) امام خامنه ای(مدظله العالی) بیعت کنیم و به همه ی عالم اعلام کنیم که اگر ما در زمان ظهور ولی عصر (عج ) حضور داشته باشیم، هرگز نخواهیم گذاشت که کوفه ای دیگری در تاریخ ثبت شود، بلکه فتح مکهِ زمان رسول الله(صل الله علیه و اله) را در کنار جانشین بر حقش امام خامنه ای(مدظله العالی) دوباره تکرار خواهیم کرد .

جهت ظهورش 14 صلوات
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۵۷
سیدعلی سیدجوادی

روز جانباز را به برادران جانباز آقایان حسین آقائی . حبیب رهبری . علی اصغر گل یاس . قاسم اورامه . ناصر کرمی . حسین نیکبخت . مجید سعیدی . محمد برات و آقای مصطفی دماندار را تبریک عرض می نمائیم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۲۰
سیدعلی سیدجوادی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۱
سیدعلی سیدجوادی

جلسه پرسش و پاسخ درباره ولایت فقیه هر هفته چهارشنبه ها بعد از نماز مغرب و عشاء برگزار می شود .

این هفته کلیپی به مناسبت درگذشت حاج حمید نمازی پخش خواهد شد.

 یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۳ ، ۰۷:۵۵
سیدعلی سیدجوادی

بعثت نه این سرور، سرور ولایت است

مبعث نه این چراغ، چراغ هدایت است

خورشید چون ز شرق حرا پرتو افکند

احمد نه این فروغ، فروغ رسالت است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۲۸
سیدعلی سیدجوادی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۳ ، ۰۷:۴۵
سیدعلی سیدجوادی